بسم الله الرحمن الرحیم

آپلود سنتر عکس رایگان

صلی الله علیک یا ولی العصر ادرکنا...

مولای من! ای بهشتی ترین نگارذخیره ی آخرالزمان! سلام بر تو...!

سلامی همراه با ولایتی خالصانه...

تو همچنان در غیبت و ما همچنان در غفلت... شود که ظهور پیروزت را نظاره گر باشیم؟!

شود که هوا را از عطر حضورت آکنده سازی؟

شود که مرا به دوستی خود بخواهی؟ و این کمترین را به آرزوی قلبی اش رسانی؟

11قرن و 73سال شد...بس نیست؟؟...خودمانیم ها...یکمی زیاد نیست؟... پروردگارا!1173سال خیلی ست... بس است...خدای من! کی آدم میشویم؟ بس است خدا...آخر میدانی؟1173 سال برای شکسته شدن یک روح، خیلی زیاد است...خیلی خیلی خیلی زیاد است.

1173 سال یعنی 1173 تا 365 روز که غم ببینی و هیچ نگویی... که بی مهری ببینی ولی هیچ نگویی...

یعنی 1173 محرم و عاشورایش را ببینی و خون بریزد از دیدگانت... یعنی 1173 سال

عرفات نشین شوی و ناشناس بمانی... یعنی 1173 سال بگردی دنبال یار و هر بار غریبتر شوی...

وای، وای بر ما...

حضرت منجی! چکار میکنی با تنهایی، با غریبی، با بی وفایی های ما؟؟؟

تو که هر روز مصیبت دیده ی کوچه و بازار مایی...  همین من وما برایت مصیبتیم...

مولای من بخند... بخند که حالا حالا ها مانده که من بشوم ما... ما بشویم یار...

یار بشود طوفان... کعبه بشود آغاز طوفان.... هنوز مانده که...

آخ! چه تحملی داری مولا!... اصلاً بیا و روز ها بیرون نیا... روزهامان را نبینی بهتر

است... زندگی نکبت بارمان را نبینی بهتر است... بس است جان مادرت... کمتر بایست

روبروی کعبه، کمتر پرده خانه اش رابگیر و گریه کن... به خدا روحم دق میکند وقتی

یاد گریه هایت می افتم... این انصاف نیست گناهانش را من بکنم و جوان بنی هاشمی بشکند...

خدا... محض خاطر خوبانت... خدا رحمی کن بر شکستگی اش.... خدا! گریه میکند...

من وما تحمل نداریم ...

می خواهیم دل به کسی بسپاریم که دل به خدا سپرده و خدا به او...

می خواهیم دست بیعت با کسی دهیم که دست به خدا داده و خدا به او...

می خواهیم استوار بمانیم بر پیمانی که با اماممان بسته ایم... پیمانی نه از جنس پیمان کوفیان...

تا بهار نیامده باید خاکهای باغچه دلها را زیر ورو کنیم، بذری بپاشیم، آبی بدهیم و در انتظار بهار بمانیم...

باغچه را با دانه گل « عشق به ولایت» تزیین کنیم و قدری هم آب صداقت و اخلاص بر آنها بپاشیم تا بهتر بروید و باغچه مان زیباتر شود و بهار باغچه وجودمان را بپسندد و به مهمانی دلمان بیاید...

پروردگارا! قلبمان را از آلودگی ها و تباهی ها دور بدار...

روزی که سبزترین  زنده ترین بهار هستی بیاید، روزی که روشن ترین آیه پرودگار ظهور کند آن روز دیگر ایمان کسی که از قبل ایمان نیاورد فایده نخواهد داشت...

طبیب عشق مسیحا دم است و مشفق لیک       چو درد در تو نبیند که را دوا بکند؟

کافی است که دل سوخته ای بخواند تا حضرتش بیاری، حق بیاید و مشکل گشاید و غمم دل زداید...

خدایا! مهربانا! دلت از ما گرفته است، میدانیم!...

پروردگارا! شهادت میدهم که مولایم،آقایم، امام عصر(عج)،حجت توست... و شهادت میدهم با تمام وجود که بازگشت او بی تردید حق است.

لحظه لحظه به آمدن او گواهی میدهم... و دم به دم مقدمش را انتظار میکشم.

به امید آنکه ماهم از این خانه کرامت ، سهمی به قدر دوستی خویش با این خاندان برگیریم...و لایق جلوه ای از تجلیات حضرتش بگردیم...

منتظران! به خانه کرامت های دوست سری نمیزنید؟

نام خدا بر زبان،

یاد ولی اش در دل،

با عزمی راسخ و جسم و جانی طاهر،

به میقات میشتابیم و لبیک گویان احرام کوی دوست میبندیم...

با عرض ادب و تواضع ،

تقدیم به عزیز عالم و کائنات،

 ای بهشتی ترین نگار،دردانه آفرینش، یکی یک دانه نرگس، سایه سر.... از ما بپذیر...

اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج...

زمینه سازان ظهور...

امظا.